توضیحات
دربارهی نویسنده
الیف شافاک (شفق)
اِلیف شافاک بر خلاف آنچه پیش از این از او خوانده بودیم، این بار از منظر یک جامعهشناس به زندگی نگاه کرده و با بررسی آرایِ متفکرانی چون هانا آرِنت، آنتونیو گرامشی، زیگمونت باومن و اِریــک فروم نگرانیهایش را به راهکارهایی واقعبینانه مبدل ساخته است. «گر فریاد برآورم» مجموعهای است از چندین جُستارِ به هم پیوسته دربارهی مشکلات انسانِ معاصر با یک مضمون مشترک: چطور دوام بیاوریم؟ شافاک بر این باور است که داستانگویی یکی از آخرین امکانات دموکراتیک باقیماندهی ماست. در دنیایی که هر روز بیش از پیش، رسانه و سیاستمدارانش عامدانه تلاش میکنند هویت انسانی ما را به یک عدد تقلیل دهند، تنها با بیان داستانها و روایات شخصیمان است که قادریم جهان را به جای بهتری برای هم مبدل کنیم.
/////
دربارهی کتاب
گر فریاد برآورم، از دید گاردین یکی از مهمترین ناداستانهای سال است. در آمازون هم از عنوانهای پرفروش است. اما چیزی که این کتاب کم حجم را مهم کرده، تعریف دیگران نیست، بلکه نگرش متفاوت شافاک برای اولینبار به زندگی است. او دریافتهای متفاوتی از زمانهی پاندمی، هرج و مرج و زندگی مدرن ارائه میدهد و راهکارهایی اجتماعی و جامعه شناسانه هم بیان میکند. قطعا این کتاب از مهمترین کارهای شافاک است.
«گر فریاد برمیآوردم، چه کسی صدای مرا در بارگاه فرشتگان میشنید؟» راینر ماریا ریلکه شاعر و رماننویس آلمانی، اوایل قرن بیستم در مجموعهی مرثیههای دوئینو این سوال را مطرح کرد. ریلکه در زمانهی متفاوتی نسبت به ما میزیست. در روزگار ما؛ قرن بیست و یکم، در این زمانهی چندپاره، تکه تکه، آشفته و در هم تنیده که سودای کرامت و برابری انسان تحت تاثیر سرعت تغییر زندگی و شتاب تکنولوژی پایمال گشته، احساس مشترک همهی ما این است: «گر فریاد برآورم، چه کسی صدای مرا در میان انسانها میشنود؟» آیا کسی در میان بارگاه انسانها صدای مرا میشنود؟
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.