توضیحات
با اینکه میدانی هرچیزی میتواند آدم را سوار بر قطار افکار کرده و در یکی از واگنهایش بنشاند اما همزمان، نمیدانی این اتفاق چهوقت رخ خواهد داد چنانکه غیرقابل پیشبینی و تصادفی است – مثل میکی رورک؛ حتی کلم بروکسل؛ ایستگاه متروی خیابانِ واران و یا دندان درد زیرا همیشه تداعی معناها برای مردم، بیانتها و شخصی است. در فوتبال اما، تصادف در کار نیست: میدانی که در شبی همچون قهرمانی 89 و یا بعدازظهری مثل فاجعه 1992 رکسهم، تو و شاید صدها آدم دیگر، فقط به نتیجه میاندیشید اما من عاشق اینام که نامزدهای قدیمی و افرادی که ارتباطات با آنها قطع شده و احتمالا هرگز هم نخواهی دیدشان، روبروی تلویزیونها نشسته و برای یک لحظه اما همزمان به تو فکر میکنند: «نیک». برایم خوشحال یا ناراحتاند و فقط همین. هیچکس دیگر هم این را نمیفهمد؛ الّا خودمان هواداران فوتبال.
- بخشی از متن کتاب تب سکوها
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.