ماهان آزاد – گلگشت | فیلیپ لام، کاپیتان سابق تیم ملی آلمان و باشگاه بایرنمونیخ، اسطورهای که مشغول نوشتن (نویسندگی) دربارهی فوتبال آلمان است و همچنین به برگزاری بهتر مسابقات یورو در آلمان کمک میکند، حالا ۴۰ساله میشود. ۲۱ سال از زمانی که پسرک جوان و لاغراندام برای اولینبار برای بایرنمونیخ بازی کرد، گذشته است. فیلیپ لام، مردی با افتخارات و تجارب گوناگون، ۴۰ساله شده است.
در ۱۳ نوامبر سال ۲۰۰۲، بایرنمونیخ با اینکه برندهی عنوان قهرمانی در مسابقات UCL (لیگ قهرمانان اروپا) در سال ۲۰۰۰ بود، اوضاعواحوال خوبی نداشت. تیم اوتمار هیتزفیلد که با میلان قدرتمند (قهرمان آن سال) و نسل طلایی دپورتیوو لاکرونیا همگروه شده بود، در شرایطی فاجعهباری به مصاف لانس میرفت.
بایرنیها در ششمین و آخرین بازی از دور گروهی، میزبان تیم فرانسوی لانس بودند. هیچ شانسی برای صعود آنها به دور بعد و یا حتی صعود به جام یوفا، وجود نداشت. در این بازی برای تیم هیتزفیلد پای حیثیت به میان آمده بود و پیروزی در این بازی نه برای صعود به جام یوفا یا دور حذفی، بلکه برای دلخوشی هواداران بود. بایرنمونیخ تنها یک امتیاز از ۵ بازی قبلی کسب کرده بود و این برای تیمی که تنها دو سال پیش قهرمان شده بود، فاجعه بود.
بههرحال، چنین نتایجی برای تیمی مثل بایرنمونیخ بههیچوجه رضایتبخش نیست و این نتایج جایی در تاریخ بایرن نداشته و نخواهند داشت. برای تیمی مثل بایرنمونیخ، همیشه بهترین نتایج قابلپذیرش هستند و چیزی جز آن برای هواداران و مدیران لذتبخش نیست. بههرحال، تیم اوتمار هیتزفیلد سوئیسی با بازیکنانی نظیر اولیور کان، جیووانی البر، بیسنت لیزارازو، مهمت شول، کلودیو پیزارو و… برای اعادهی حیثیت آمادهی میزبانی از رقیب فرانسوی خود میشد.
با وجود دو گل زودهنگام توسط نیکو کواچ و یک گل به خودی، لانس توسط فینک و باکاری به گل میرسد و نتیجهی بازی مساوی میشود؛ هر چند که هنوز هم امکان تغییر نتیجه وجود دارد. مارکوس فولنر دقیقه ۸۷ گلی دیگر را برای بایرنمونیخ ثبت میکند. در کنار زمین، بازیکنی جوان از آکادمی مشغول گرمکردن خود است تا وارد زمین بازی شود. در دقیقهی ۹۰، لانس باری دیگر توسط بلنچارد به گل میرسد.
به نظر نمیرسد که دیگر تغییری در نتیجه اعمال شود، اما بازیکن جوان با نام فیلیپ لام به دستور هیتزفیلد وارد زمین میشود. در دقیقهی ۹۲، فیلیپ لام که بهتازگی ۱۹ساله شده بود (تنها دو روز پس از تولدش)، اولین بازی رسمی خود را برای تیم اصلی بایرنمونیخ انجام میدهد. رؤیای او بازی برای تیم اصلی بایرنمونیخ بود، اما او تنها توانست تا مدت کوتاهی رؤیایش را لمس کند. سه سال دیگر طول کشید تا فیلیپ لام آمادهی چنگاندازی به جایگاه ستارگان مونیخ شود.
همهی فوتبالیستها عاشق بازیکردن هستند. هیچ فوتبالیست میل ندارد تا نیمکتنشین باشد؛ علیالخصوص بازیکنان جوانتر که عطش بیشتری دارند. فیلیپ لام جوان علیرغم علاقهی بیحد و اندازهاش به بایرنمونیخ، بااطلاع از درخواست اشتوتگارت تصمیم گرفت تا به این باشگاه ملحق شود. برای کسب تجربه و آمادگی بیشتر، بهمنظور بدل گشتن به عضوی حیاتی از باواریاییها، فیلیپ تصمیم میگیرد تا به صورت قرضی در تیم اشتوتگارت توپ بزند؛ تصمیمی که برای هر فوتبالیستی منطقی به نظر میرسد.
تمرینات طاقتفرسای فلیکس ماگات آنقدر انرژیگیر بودند که تیمهای تحت هدایت وی را ملزم به افزایش عمق ترکیب میکرد. لام ابتدا بهعنوان بک-آپ (پشتیبان، یار تعویضی، گزینهی دوم) آندریاس هینکل در نظر گرفته میشد؛ اما باتوجهبه فقدان دفاع چپ باکیفیت در اشتوتگارت و حتی تیم ملی آلمان، او در پست دفاع چپ نیز بازی کرد. ازآنپس بود که فیلیپ به اولینها دست یافت. اولین برد در لیگ قهرمانان، آن هم مقابل منچستریونایتد سر الکس فرگوسن، فراتر از توصیفات عادی بود.
پس از آن نیز لام سیر صعودی خود را طی کرد. دعوت به تیم ملی آلمان جزو مهمترین اتفاقات زندگی او بود. هر بازیکنی در رؤیاهایش خود را در تیم ملی کشورش تصور میکند و وقتی که رؤیاها به حقیقت میپیوندند، دیگر نمیتوان در پوست خود گنجید. تیم ملی آلمان در مسیر یک تحول بزرگ بود. ستارگان تیمهای پایهی فوتبال آلمان که توسط پروژهی بازیکن سازی آلمان رشد و پرورش یافته بودند، آرامآرام راه خود را به تیم ملی پیدا میکردند. رودی فولر ریسک استفاده از برخی از آنها را در مسابقات یورو ۲۰۰۴ پذیرفت. بااینحال، اوضاعواحوال تیم فولر مطلوب نبود. فیلیپ لام در کمال احترام تمرینات آلمان تحت هدایت فولر را «بیهدف، سبک و نامناسب» عنوان کرده بود. با نتایجی که تیم ملی آلمان در آن دوره کسب کرد، به نظر نمیرسید که حرف لام اشتباه به نظر برسد.
اما فیلیپ لام همچنان سیر صعودی پیشرفت خود را طی میکرد. چندی بعد، با وجود مصدومیتهای گاه و بیگاه، او دیگر توانسته بود تا نظر مدیران بایرنمونیخ را جلب کند. او قرار بود تا باری دیگر با فلیکس ماگات و این بار در مونیخ همکاری داشته باشد. در تیم ملی نیز یورگن کلینزمن مهاجم گلزن سابق آلمان و تیمهایی چون اشتوتگارت و بایرنمونیخ بهعنوان سرمربی تیم منصوب شده بود. کلینزمن با کادر بدنسازی آلمانی خود و همچنین روشهای تمرینی نوین، سعی در بازیابی قدرت مانشافت داشت.
فیلیپ دیگر اعتباری برای خود جمع کرده بود. اما بزرگترین مشکل وی، مصدومیتهای متعدد بود. دو مصدومیت شدید او را کمی از آمادگی دور کرده بود. مصدومیت اخیر او پارگی رباط صلیبی بود. بازیکنان زیادی وجود نداشتند که پس از مصدومیتهای سنگین، بهخصوص مصدومیت از ناحیهی رباط صلیبی، قویتر از قبل به میادین بازگردند. اما لام تصمیم گرفت تا قدرتمند از گذشته، آمادهی شروع روزهای خوب شود.
کمکم توانسته بود تا جایگاهی در بایرنمونیخ و تیم ملی آلمان کسب کند. باتوجهبه توانایی بازی در دو پست دفاع راست و چپ، وی در باشگاه آلمانی جایگاه ویژهای پیدا کرده بود. با درخشش در تیم ملی، آن هم در مسابقات جام جهانی، مورد تحسین بسیاری از اسطورهها قرار گرفت. رد پیشنهاد بارسلونا، مصاحبهای جنجالی (که در آن از سیاست و استراتژیهای باشگاه انتقاد کرده بود) و تمدید با بایرنمونیخ از جمله اتفاقات مهم در کارنامهی فوتبالی لام در طی سالهای قبل از جام جهانی ۲۰۱۰ بودند.
با فرارسیدن دههی جدید، مسئولیتهای فیلیپ لام بیشتر و بیشتر میشود. او دیگر تبدیل به بازیکن مهم و باتجربهای شده است. با مصدومیت میشائیل بالاک، فیلیپ لام تبدیل به کاپیتان اول ژرمنها در مسابقات جام جهانی ۲۰۱۰ میشود. در نهایت، آلمانیها همچون جام جهانی ۲۰۰۶ به مدال برنز دست یافتند. حسرت جام جهانی همچنان به دل فیلیپ لام مانده بود.
در بایرنمونیخ با ورود یوپ هاینکس اوضاع تغییر کرده بود. همه میدانستند که سرمربی فاتح عنوان لیگ قهرمانان با رئالمادرید، میتواند چیزهای زیادی را به تیم اضافه کند. فیلیپ لام دیگر عضو مهمی در تیم به شمار میرفت و بازوبند کاپیتانی را به بازو میبست. مدافع ۱.۷۰ سانتی متری آنقدر برازندهی عنوان کاپیتانی بود که با وجود قد و قامتی که خیلی بلند نبود، رعشه بر تن حریفان میانداخت. در نهایت، سهگانهی تاریخی فرا میرسد.
رؤیاهای بزرگ او به طور همزمان محقق شدند. سال بعد، ژرمنها باید آمادهی حضور در جام جهانی میشدند. مانوئل نویر، ژروم بوآتنگ، مت هوملز، باستین شواین اشنایدر، مسوت اوزیل، میرسلاو کلوزه، توماس مولر و… ستارگان تیم ملی آلمان در جام جهانی ۲۰۱۴ بودند. تیم آنها متشکل از بازیکنان جوان و باتجربهای بود که تحت هدایت یوآخیم لو آمادهی تاریخسازی میشدند. رؤیای هر بازیکنی قهرمانی در جام جهانی است و فیلیپ لام نیز در سودای دستیابی به آن و بالا بردن جام قهرمانی بهعنوان کاپیتان بود. مثل انتقادهایی از آنها وجود داشت. فیلیپ لام بهعنوان کاپیتان همیشه مسئولیت داشت تا پاسخ انتقادها را چه در بایرنمونیخ و چه در تیم ملی، بدهد.
تیم ملی آلمان مقتدرانه مراحل را یکی پس از دیگری طی کرد. اقتدار آنها با پیروزی قاطع و ارائهی بازی بیرحم مقابل برزیل، بیشتر اثبات شد. در فینال نیز با شکست تیم لیونل مسی آرژانتینی، آخرین رؤیای فیلیپ نیز تحقق یافت. بسیاری آن جام جهانی را با گل حیاتی ماریو گوتزه به یاد آورده و او را مهمترین بازیکن مانشافت در این جام میدانستند، اما باز هم چه زیباست معراج آن جام طلایی بر دستان کاپیتان فیلیپ…
پس از دستیابی به آخرین آرزو و ثبت قابی تاریخی در برزیل، لام تصمیم گرفت تا در اوج از صحنه کنار برود و از تیم ملی خداحافظی کند. لام تا آخر در بایرنمونیخ ماند و کمک دست باواریاییها شد. او سرمربیانی چون گواردیولا را شگفتزده کرد و به هنرمندی خود ادامه داد. در سال ۲۰۱۷، لام تصمیم گرفت تا صحنه را برای همیشه ترک کند. بایرنمونیخ بدون او نیز به تاختوتاز ادامه داد و میدهد، اما صحنهی نمایش بدون بازیکنی مانند او چیزی کم دارد.