موجودی: موجود

قرمز باش یا بمیر

۵,۵۹۰,۰۰۰ریال

  • نوبت چاپ: دوم ۱۳۹۸
  • صحفات: ۷۰۰ صفحه
  • نوع کاغذ: بالک
  • تیراژ: ۵۰۰
  • قطع: رقعی
  • نویسنده: دیوید پیس
  • مترجم: علی امیری‌فر

توضیحات

اثر تحسین‌شده‌ی دیوید پیس، رمانی کامل از زندگی بیل شنکلی بزرگ، کسی که لیورپول طی پانزده سال از دسته‌ی دوم انگلستان به قهرمان تبدیل کرد. ترجمه‌ی خوب علی‌ امیری‌فر آن را کتابی خواندی کرده است.

بیل شنکلی

ویلیام (بیل) شنکلی از خانواد های معدنچی در روستایی دور افتاده در اسکاتلند می‌آمد. آخرین پسر خانواد های ده نفره در خانه‌ای کوچک بود و از همان نوجوانی، او هم مانند پدر و برادرانش کار در معدن را آغاز کرد. وقتی معدن بسته شد، او هم مثل چهار برادر خود سراغ فوتبال رفت.

مدت کمی در کارلایل و تا انتهای دوره بازی در پرستون بود و با این تیم به قهرمانی جام حذفی انگلستان در دهه سی دست یافت. به پیراهن تیم ملی اسکاتلند هم رسید و یکی از بزرگترین افتخارات زندگی‌اش زمانی بود که در آخرین بازی ملی خود، برابر انگلستان بازوبند کاپیتانی را بست.

پس از فوتبال، مربیگری را از پایین‌ترین سطوح و دور افتاده‌ترین شهرهای انگلیسی آغاز کرد. پس از سرمربیگری در کارلایل، گریمسبی‌تاون و ورکینگتون، به دستیاری همبازی سابق خود اندی بیتی، در هادرزفیلد دسته اولی رسید.

وقتی هادرزفیلد سقوط کرد، شنکلی به عنوان سرمربی تیم معرفی شد و در سه سال سرمربیگری این باشگاه، جواهری به اسم دنیس لاو را به دنیای فوتبال معرفی کرد. بعد از آن بود که لیورپول، در پایین‌ترین نقطه تاریخ خود سراغ او رفت.

معرفی کتاب

کتاب قرمز باش یا بمیر (Red or Dead) از هفدهم اکتبر 1959 آغاز میشود؛ روزی که رئیس و عضوی از هیئت مدیره باشگاه لیورپول به توصیه مَت بازی و والتر وینترباتم، مربیان منچستریونایتد و تیم ملی انگلستان برای تماشای کار شنکلی به هادرزفیلد می‌آیند و بازی آنها برابر کاردیف سیتی را تماشا میکند.

در پایان آن بازی، لیورپول پیشنهاد خود را دور از چشم مدیران هادرزفیلد، با شنکلی در میان می‌گذارد. پس از موافقت با شرایطِ مرد اسکاتلندی، با جلب رضایت باشگاه هادرزفیلد، شنکلی به عنوان دهمین مربی تاریخ باشگاه فوتبال لیورپول معرفی می‌شود.

قرمز باش یا بمیر، شرح سازندگی است. تبدیل بدترین تیم تاریخ لیورپول، به بهترین تیم بریتانیا. شیوهای که پس از استعفای شنکلی نیز، با بازیکنان و دستیاران او منجر به چهار قهرمانی اروپا طی هفت سال شد و از آن به عنوان یکی از بهترین تیم‌های تاریخ فوتبال یاد می‌شود. اما داستان به این سادگی‌ها، داستان یک موفقیت دنباله دار، داستان جن و پری نیست.

داستان مردی چون الماس سخت و با اراده را می‌خوانید که همه چیز در خصوص او متمایز است؛ از شیوهای که کارها را پیش می‌برد، از شیوه‌ای که صحبت میکند، از نگاهی که به اخلاقیات و از همه مهمتر به مردم دارد. شنکلی دو تیم بزرگ ساخت که هر دو به قهرمانی انگلستان رسیدند؛ این بخش زیبای داستان است.

بخش تلخ، زمانی بود که تیم بزرگ اول که تیم محبوب او هم بین آن دو بود، به انتهای راه رسید و او مجبور به درهم شکستن آن شد. مجبور به کنار گذاشتن ستاره‌های سابق شد. مردانی که برای او همه کار کرده و می‌کردند. قلب آنها را شکست تا دوباره تیمی بزرگ بسازد. در نهایت به هدف رسید، اما در این راه پیر و ناتوان شد.

نگاه شنکلی به فوتبال

شنکلی نگاهی فلسفی به فوتبال دارد. فوتبال را مذهب خود معرفی می‌کند و آن را شَمایی از سوسیالیسم در اوج می‌داند. وقتی اوضاع اقتصادی خوب نیست، وقتی بیکاری فراوان است، او خود را متعهد می‌داند که راهی برای شاد کردن مردم پیدا کند.

زیر مجسمه او در کنار درهای ورودی آنفیلد همین را نوشته‌اند: «مردی که مردم را خوشحال می‌کرد.» او برای مربیگری در لیورپول آمده بود و باهوشترین یا موفقترین مربی جهان نبود. حتی در دوره خود، مربیان موفق‌تری هم قابل اشاره هستند اما او معمار بود. اثری که او به جا گذاشت، فراتر از جامها و آمار پیروزی؛ هنوز هم در دنیای فوتبال قابل اشاره است.

هنوز هم وقتی کسی میخواهد در خصوص فوتبال و قدرت آن صحبت کند، یادی از معمار لیورپول می‌کند. او می‌گوید: برخی معتقدند که فوتبال داستان مرگ و زندگی است، این قضاوت ناامیدم میکند. به نظر من فوتبال چیزی بیش از مسئله مرگ و زندگی است، اما فوتبال، آنطور که شنکلی آن را می‌خواست، به قول او «خود-ویرانگر» بود.

تمام فشار جهان، روی شانه‌هایش بود چون هیچکس مانند او، عاشق مردم نبود پس باید خود همه‌ی کارها را انجام می‌داد. عاشق مردمی که کیسه کیسه برایش نامه می‌فرستادند و خود را مکلف به جواب دادن به تک‌تک آنها می‌دانست.

وقتی موفق نمی‌شد، وقتی شکست می‌خورد خود را تنبیه میکرد. نِسی شنکلی، همسرش در صحبت‌های خود یک بار توضیح داد که وقتی لیورپول شکست می‌خورد، شنکلی اجاق آشپزخانه‌یِ خانه کوچک آنها در خیابان بلفیلد را برق می‌انداخت. روی زمین زانو می‌زد و اجازه نمی‌داد لکه‌ای آنجا بماند یا بوی روغن به مشام برسد.

او را در این کتاب، با چیزی بیش از جمله‌هایش می‌شناسید. با ذاتِ انسانیِ او و حتی اشتباهاتش آشنا می‌شوید و می‌بینید که معمارها و اسطوره‌ها هم در نهایت بزرگی، انسان بوده‌اند.

دیوید پیس، نویسنده کتاب

نویسنده کتاب، دیوید پیس که اهل یورکشایر است، در زمان مرگ شنکلی تنها چهارده سال داشت و هیچوقت با او ملاقات نکرد. کتاب قرمز باش یا بمیر در سال 2013 منتشر شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت. این کتاب در حوزه رمان قرار می‌گیرد، هرچند بیش از هر کتاب مستندی، ارجاع تاریخی دارد.

او تقریبا تمام مسابقات پانزده سال حضور شنکلی در لیورپول را با ذکر حداقل حریف، ورزشگاه محل برگزاری، نتیجه و گلزنان به رشته تحریر در آورده است. در واقع، پیس نگذاشته لحظاتی که بین این مسابقات پیش می‌آید، در واقع درام‌های اصلی بدون پیش‌زمینه برای مخاطب بماند.

ادبیات آقای پیس که با هیپنوتیزم مقایسه می‌شود، شامل تکرار مکررات است. هرچند این موضوع در زبان فارسی تا حدودی تقلیل داده شده اما سعی شده تا جای ممکن متن به ادبیات آقای پیس وفادار باقی بماند. موضوعی که شاید در صد صفحه اول کمی خسته کننده به نظر بیاید. اما اگر با کتاب همراه شوید، دل به آن می‌دهید و قدم به قدم با آن پیش می‌روید.

کتاب‌های دیگر

پیس، پیش از این کتاب در سال 2006 کتاب یونایتد نفرین شده را منتشر کرد. کتابی که به بررسی دوران ورزشی برایان کلاف بزرگ به خصوص دوره کوتاه او در لیدزیونایتد می‌پرداخت. آن کتاب با این که مورد توجه بیشتری در بین عموم قرار گرفت. البته آن کتاب مورد تأیید خانواده و اطرافیان کلاف نیست و به نوعی داستان ذهنی پیس، در خلال وقایع ثبت شده است.

پس از آن کتاب، پیس در مورد Red or Dead با تجربه‌تر شده بود و این بار توانست رضایت اطرافیان و کسانی که شنکلی را می‌شناختند جلب کند تا تصویری واقعی ارائه داده باشد.

پیس، بیش از اینکه در حوزه فوتبال باشد، رمان‌نویس است و سایر آثار او ارتباطی به فوتبال ندارد.